کد مطلب:27785 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:316

کنیه ها












امیر مؤمنان، كنیه های متعدّدی داشته كه مشهورترین آنها «ابو الحسن» است.[1] برای امام علیه السلام كنیه های دیگری مانند: ابو الحسین، ابو السبطین،[2] ابو الریحانتین[3] و ابو تراب هم ذكره شده است كه شامل تعریف اصطلاحی كنیه نمی شوند.[4].

از روایات، چنین بر می آید كه كنیه «ابو تراب»، محبوب ترین كنیه نزد امام علیه السلام بوده است و هرگاه ایشان را با آن می خوانده اند، شادمان می شده است. موجبات این محبوبیت، چند چیز است: فروتنی و خاكساری در برابر خدای سبحان كه در دلِ این واژه نهفته است، و نیز یادآوری ملاطفت پیامبر در جنگ «ذات العشیرة». در این غزوه، علی علیه السلام در كنار عمّار، روی خاك ها خوابیده بود و گَرد و غبار به چهره او نشسته بود. از این رو، پیامبرصلی الله علیه وآله او را «ابو تراب» نامید. اینها موجب تعلّق خاطر علی علیه السلام به این كنیه بود.

31. امام علی علیه السلام: حسن، در زمان حیات پیامبر خدا مرا «ابو الحسین» می خوانْد و حسین، مرا «ابو الحسن»، و هر دو، پیامبر خدا را «پدر» صدا می زدند. پس چون پیامبرصلی الله علیه وآله وفات یافت، مرا پدر خواندند.[5].

32. امام علی علیه السلام: حسن و حسین، مرا «پدر» صدا نزدند تا آن كه پیامبر خدا وفات یافت. آن دو به پیامبر، «پدر» می گفتند و حسن به من «ابو الحسین» و حسین به من «ابو الحسن» می گفت.[6].

33. الطبقات الكبری - در ذكر غزوه ذات العُشَیره -: در ذو العُشَیره بود كه پیامبر خدا به علی بن ابی طالب علیه السلام، كنیه «ابو تراب» داد و این از آن رو بود كه دید او در خواب، بر خاكی نرم می غلتد. پس گفت: «ای ابو تراب! بنشین». پس علی علیه السلام نشست.[7].

34. مسند ابن حنبل - به نقل از عمّار بن یاسر -: من و علی علیه السلام در غزوه ذات العُشَیره، همراه بودیم. پس چون پیامبر خدا بر آنها فرود آمد و اقامت گزید، گروهی از بنی مُدلج را دیدیم كه در حال تعمیر چشمه ای در نخلستان بودند. پس علی علیه السلام به من فرمود: «ای ابویقظان! می آیی تا برویم و بنگریم اینها چگونه این كار را می كنند؟».

پس آمدیم و ساعتی به كار آنان نگریستیم. سپس خوابمان گرفت. من و علی روانه شدیم تا زیر چند نخل كوچك، بر روی خاك های نرم، دراز بكشیم. پس خوابیدیم و به خدا سوگند، هیچ نفهمیدیم تا آن كه متوجّه شدیم پیامبر خدا ما را با پایش تكان می دهد و ما از آن خاك های نرم، غبارآلود شده بودیم. در آن روز بود كه پیامبرخدا به علی گفت: «ای ابو تراب!»، به خاطر آن خاك هایی كه بر او دیده می شد.

پیامبر خدا فرمود: «آیا برای شما از دو كس كه شقی ترینِ مردم اند، سخن بگویم؟». گفتیم: آری، ای رسول خدا! فرمود: «آن خونریز ثمود كه ناقه را پی كرد، و آن كه - ای علی! - بر این جایت (اشاره به گیجگاه) می زند تا این (اشاره به محاسن) از [خون] آن، تَر شود».[8].

35. المعجم الأوسط - به نقل از ابو الطفیل -: پیامبرصلی الله علیه وآله آمد و علی علیه السلام در خاك خوابیده بود. پس فرمود: «بی گمان، شایسته ترین نامت ابو تراب است. تو ابو تراب هستی!».[9].

36. پیامبر خداصلی الله علیه وآله: [می فرمود:] ما هرگاه به علی، ابو تراب می گوییم، او را می ستاییم.[10].

37. صحیح مسلم - به نقل از ابوحازم از سهل بن سعد -: مردی از آل مروان بر مدینه گمارده شد. سهل بن سعد را فراخواند و به او فرمان داد تا علی علیه السلام را دشنام گوید. سهل، خودداری ورزید. به او گفت: حال كه خودداری می كنی، پس بگو: خداوند، ابو تراب را لعنت كند! سهل گفت: نزد علی علیه السلام هیچ نامی از ابو تراب، محبوب تر نبود و بی گمان، او هرگاه بدان خوانده می شد، شادمان می گشت.[11].

38. صحیح البخاری - به نقل از ابو حازم -: مردی نزد سهل بن سعد آمد و گفت: این مرد (حاكم مدینه) علی علیه السلام را بر فراز منبر [به بدی] می خوانَد. گفت: چه می گوید؟ گفت: او را ابو تراب می خواند. پس سهل خندید و گفت: به خدا سوگند، جز پیامبرصلی الله علیه وآله او را [به این نام] ننامید و به خدا سوگند، نزد او نامی از آن محبوب تر نبود.

پس ماجرا [ی نامگذاری] را از سهل جویا شدم و گفتم: ای ابو عبّاس! آن ماجرا چگونه بود؟

گفت: علی علیه السلام بر فاطمه علیها السلام وارد شد و سپس بیرون آمد و در مسجد خوابید. پس پیامبرصلی الله علیه وآله به فاطمه فرمود: «پسر عمویت كجاست؟». گفت: «در مسجد است». پس به سوی او رفت و دید كه ردایش از پشتش افتاده و خاك بر پشتش نشسته است. پس شروع به زدودن خاك از پشت او كرد و می فرمود: «ای ابو تراب، بنشین! ای ابو تراب، بنشین!».[12].

39. علل الشرائع - به نقل از ابن عمر -: با پیامبرصلی الله علیه وآله در نخلستان های مدینه بودم و ایشان به دنبال علی علیه السلام می گشت. به دیواری رسید. پس سَرَك كشید و علی علیه السلام را دید كه در زمین كار می كند و غبارآلود است. پس فرمود: «مردم را در این كه به تو كنیه ابو تراب داده اند، سرزنش نمی كنم».[13].

40. تذكرة الخواص: امّا كنیه اش: ابو الحسن، ابو الحسین، ابو القاسم، ابو تراب و ابو محمّد است.[14].









    1. الطبقات الكبری: 19/3، المعجم الكبیر: 92/1، تاریخ بغداد: 133/1، تاریخ دمشق: 7/42.
    2. الفصول المهمّة: 129، تاج الموالید: 88، إعلام الوری: 307/1.
    3. ر. ك: ج 8، ص 79، (پدر دو گل من است).
    4. كنیه در میان عرب ها از تركیب «اَب» یا «اُمّ» با نام نخستین فرزند، شكل می گیرد. در حالت های خاصّی به جای نام فرزند، از صفات مشخص استفاده می شود.
    5. مقاتل الطالبیّین: 39، شرح نهج البلاغة: 11/1، مناقب آل أبی طالب: 113/3.
    6. المناقب: 8/40.
    7. الطبقات الكبری: 10/2.
    8. مسند ابن حنبل: 18349/365/6، فضائل الصحابة: 1172/687/2، المستدرك علی الصحیحین: 4679/151/3.
    9. المعجم الأوسط: 775/237/1، تاریخ دمشق: 8359/18/42.
    10. مناقب آل أبی طالب: 112/3، بحار الأنوار: 12/61/35، مقاتل الطالبیّین: 40.
    11. صحیح مسلم: 38/1874/4، السنن الكبری: 4340/625/2، تاریخ دمشق: 17/42، تاریخ الإسلام: 622/3.
    12. صحیح البخاری: 3500/1358/3، المعجم الكبیر: 5879/167/6، تاریخ الطبری: 409/2.

      در برخی از منابع آمده است كه میان امام علی علیه السلام وحضرت فاطمه علیها السلام اختلافی پدید آمد و علی علیه السلام منزل را با ناراحتی ترك كرد وبه حالت قهر در مسجدخوابید. وچون غبارآلود شد، ابوتراب نام گرفت؛امّا مسلّم است كه این بخش ازمتن موجود،مجعول وبه وسیله دشمنان ومعاندان امام علی وحضرت فاطمه علیهما السلام ساخته و پرداخته شده است؛ زیرا آن دو بزرگوار، هر دو معصوم و از این گونه امور مبرّا هستند و افزون بر این، امام علی علیه السلام خود پس از شهادت حضرت فاطمه علیها السلام فرمود: «او هرگز مرا خشمناك نكرد».

    13. علل الشرائع: 4/157، المعجم الكبیر: 13549/321/12.
    14. تذكرة الخواصّ: 5.